ورشکستگی راکتور - THTR 300 خبرنامه های THTR
مطالعات در مورد THTR و موارد دیگر. لیست تفکیک THTR
تحقیق HTR حادثه THTR در "اشپیگل"

خبرنامه های THTR از سال 2005

***


    2023 2022 2021 2020
2019 2018 2017 2016 2015 2014
2013 2012 2011 2010 2009 2008
2007 2006 2005 2004 2003 2002

***

خبرنامه THTR شماره 97، فوریه 2005


خوانندگان عزیز!

ابتکار شهروندان برای حفاظت از محیط زیست در هام تا چند ماه دیگر 30 ساله می شود و پس از طرح های بادن-آلزاس، یکی از قدیمی ترین گروه های فعال ضد هسته ای در جمهوری فدرال آلمان است.

در این نسخه ویژه از THTR-Rundbrief، ویژگی‌های محلی در هام و اطراف آن در نگاهی گذشته‌نگر و چشم‌انداز، از جمله در بخش اول به لحاظ ادبی و در بخش دوم در یک تحلیل سیاسی ارائه شده است. در اینجا نه تنها تاریخچه مقاومت ابتکار شهروندان مطرح می شود، بلکه من از موانع باورنکردنی نیز گزارش می دهم که با آنهایی که در این منطقه بودند. شورای شهر هام و در نماینده منطقه Uentrop برای خاموش کردن فوری راکتور توریم با دمای بالا.

من متن چاپ شده در اینجا را در 23 مه 2004 به عنوان یک سخنرانی با عنوان "از پایین به بالا! ایده های شورای امروز" در موسسه آموزشی گوستاو هاینمان در Malente در نزدیکی Lübeck ارائه کردم. این کنفرانس سه انجمن ادبی بود: اریش مهسام، اسکار ماریا گراف و انجمن ارنست تولر. موضوع کنفرانس "جمهوری سرخ. مفاهیم هرج و مرج و کنشگری نویسندگان ۱۹۱۸/۱۹ و زندگی پس از مرگ شوراها" بود. این سخنرانی در شماره 1918 نوشته های انجمن اریش محسم چاپ شده است (تماس با: www.buddenbrookhaus.de). همانطور که انتظار می رفت، این سخنرانی بحث های شدیدی را برانگیخت، زیرا به وضوح به چندین نکته دردناک در زندگی نامه برخی از شرکت کنندگان پرداخته بود. به ویژه، کادرهای سابق مائوئیست، که برخی از آنها بعداً به عنوان اعضای (بوندستاگ) احزاب خانه جدیدی پیدا کردند، عصبانی شدند. این بحث در مجله «اکشن مستقیم» نیز منعکس شد.

با این حال، مهمتر از همه، چشم انداز آینده ای که در این سخنرانی ذکر شد برای من مهم است، که در آن چشم اندازها و احتمالات مشارکت برای یک جامعه غیرخشونت آمیز و سلطه گر ارائه می شود.

گل هورست

از پایین به بالا!

قبل از دو مشارکتم، می خواهم این واقعیت را معرفی کنم که من در هام / وستفالیا در حدود هفت کیلومتری راکتور با دمای بالا توریم زندگی می کنم و اینکه این نیروگاه هسته ای به ناچار به مرکز مهم زندگی من تبدیل شده است. در سال 1 اپراتورها شروع به ساخت و ساز کردند. همزمان با فاجعه چرنوبیل در سال 1971، بلافاصله پس از راه اندازی راکتور با دمای بالا، یک حادثه بزرگ در آن رخ داد. سه سال بعد، پس از مناقشات خشونت آمیز، تعطیل شد تا امروز در چین، ژاپن و شاید در آفریقای جنوبی به عنوان خط راکتور با برچسب زیست محیطی، رنسانس جهانی انرژی هسته ای را آغاز کند.

در طول دوره طولانی ساخت و ساز 14 ساله، ما به عنوان یک ابتکار شهروندی پس از تأسیس در سال 1975 تلاش کردیم تا از راه اندازی جلوگیری کنیم و انواع مختلف مقاومت بدون خشونت را آزمایش کردیم. به همراه سبزها یک منتخب شهرداری را تأسیس کردند. در شورای منطقه Hamm-Uentrop، پایین ترین واحد سیاسی اجتماعی، من به مدت پنج سال نماینده منطقه و همچنین به مدت دو سال در سطح بالاتر بعدی شورای شهر Hamm بودم.

اینکه چقدر مقاومت در برابر راه اندازی راکتور در این زمینه دشوار بود و چه تجربیاتی در آنجا داشتم، موضوع اولین مشارکت است. ملاحظات پیشینه سیاسی-نظری در این زمان و نتیجه گیری برای آینده موضوع مقاله دوم است.

I.

هر یکشنبه پسر از خانه بیرون می رفت و وارد مسیری پر از گرد و خاک می شد، جایی که در روزهای هفته پدربزرگش فضولات اسب را با کمک بیل برمی داشت تا گیاهان باغ را بارور کند. او به عنوان یک چهارده ساله نمی توانست شک کند که در آن زمان دانشمندان و شرکت های انرژی از قبل با سرعت تمام در حال برنامه ریزی برای ساختن یک راکتور بستر سنگریزه ای در جلوی دید خانه والدینش بودند.

پس در این راه پسر به سمت خانه تفنگ رفت، خاک کفش هایش را با احتیاط پاشید، از ماشین سیگار در جلو اتاق گذشت و به داخل سالن کوچک رفت. او یک گروه حدوداً سی نفری را دید که در ردیف صندلی ها نشسته بودند و با خجالت روی صندلی نامحسوس عقب تر نشستند.

پس از مدت کوتاهی، مردی با لباس مجلسی با صدایی یکنواخت شروع به صحبت کرد. برای اینکه مجبور نباشد همیشه به صورت رنگ پریده اش نگاه کند، نگاهش را به دیواری که چند تفنگ قدیمی به همراه دو پرچم متقاطع به آن بسته شده بود، در کنار آنها روی قفسه هایی روی قفسه های ایستاده نقره و طلا و با اعداد تزئین کرد. و حروف با برگ های بلوط شکوفا می شود. پسر تسلیم شد و اجازه داد در زمزمه‌هایی که بدون هیچ دلیل مشخصی شروع شده بود، غرق شود، اما بدون اینکه صدایی بر زبان بیاورد، فقط دهانش را تکان داد. زیرا آنچه دیگران گفته اند، او هرگز از خود نمی گوید. همه حاضران با یک علامت بلند شدند. پایه‌های صندلی به طرز شرم‌آوری روی زمین می‌چرخید، صندلی‌ها می‌لرزیدند. پس از اتمام مراحل، پسر بالاخره توانست دوباره بنشیند و به ردیف های غنائم نگاه کند و انگار از راه دور صدای "نباید بکشی" را بشنود، در حالی که هنوز تیراندازی های همسایه را در اختیار داشت. محدوده در گوش او

پس از سه سال وارد نشدن به اتاق های نگون بخت، با اینکه در این اطراف احساس ناراحتی می کرد، داوطلبانه به آنجا رفت. رئیس با رفیق دیتر تماس گرفت. درست در ابتدای جلسه همه حاضران برخاستند و یادی از آن مرحوم از جمله پدربزرگش کردند. او چند ماه زودتر به مناسبت پنجاهمین سالگرد حزب درگذشت. دیتر گفت: "اما، داستان ادامه دارد و نوه ها به کار قدیمی ها ادامه می دهند." به او اشاره کرد که بایستد و جماعت را نشان دهد. او با خجالت این درخواست را اجابت کرد و متوجه شد که چگونه چشمان حاضران به طرز دلنشینی به او خیره شده است. سپس آنها دست به کار شدند، زیرا دستور کار در یادداشت دیتر طولانی بود. با این حال، شروع امسال ساخت رآکتور با دمای بالا توریم در منطقه او انجام نشد.

سال‌ها بعد، همان مکان سیگنال‌های نامرئی می‌فرستاد که او را به یاد زمان‌های گذشته می‌اندازد و او را از فعالیت‌های معمولش خارج می‌کند. ساختمان حتی پیغام‌هایی فرستاد که او را در خانه غافلگیر و نگران کردند، جایی که او احساس امنیت کرد. او که از پشت پرده روی پنجره محافظت شده بود، گروه موسیقی یونیفرم پوش را دید که در حال حرکت بودند و موسیقی راهپیمایی پخش می کردند. این گروه با افراد مبهوت کننده و غرغرو کننده همراه بود که مشخصا از تماشای همه در شرایط خود لذت می بردند. در میان این موجودات رقت انگیز یکی ایستاده بود که به نظر می رسید سرش صاف است. گاهی برای این یکی دست تکان می‌داد، گاهی آن‌ها چند کلمه دوستانه برای برخی بینندگان فریاد می‌زدند، دست می‌دادند. Laurenz Meyer، مدیر منطقه United Electricity Works، قبلاً برای بعد تمرین کرده است. فعالیت سیاسی او از اینجا شروع شد، در سایه برج خنک کننده راکتور، که در آن زمان نقطه عطفی از شهر هام بود.

با این حال، همانطور که سازندگان اطمینان دادند، خود راکتور دو سال قبل از شروع عملیات فعال بود. و آن برای دوازده سال. آنقدر تظاهرات و دعوای ما نبود که برای او مشکل ایجاد کرد، بلکه حوادث ناگوار و در این میان زنگ زدگی بود. این حالت نمی توانست برای همیشه ادامه یابد. در برخی موارد آنها واقعاً می خواهند آن را به بهره برداری برسانند. پس چی؟

در سرویس اطلاع رسانی برای انتشار اخبار از دست رفته، یکی از پیشروان TAZ، آدرس وی به عنوان سردبیر "چکش سبز - روزنامه شهر برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست" همراه با 200 نفر دیگر چاپ شد. در طی چند سال بعد، مانند سایر افراد تماس در روزنامه های جایگزین، او در فواصل زمانی معینی از فراکسیون ارتش سرخ مطالب چاپی مختلفی دریافت می کرد. علاوه بر دستورات معمول، این شامل دستورالعمل های مختلف در مورد انفجار پل ها، ساخت بمب و پوشاندن مسیرها بود.

اگر THTR واقعاً به همان اندازه خطرناک بود که خود ما همیشه می گفتیم، پس تحت هیچ شرایطی نباید کار کند. بنابراین، اگر هیچ چیز دیگری کمکی نمی کرد، آیا احتمال دیگری وجود نداشت که حتی گاندی از آن صحبت کرد، اگر کسی بخواهد ناجوانمردانه باعث بی عدالتی یا بدبختی نشود؟

قبل از بارگیری عناصر سوخت رادیواکتیو، او محل ساخت و ساز را بررسی کرد تا به دقت با یک فکر بسیار خاص آشنا شود. خانه باربر با حصار، دیوار بتونی گران قیمت، حصار برج خنک کننده - جایی نبود؟ در حالی که او در امتداد مانع راه می رفت، یک ژرمن شپرد که به شدت پارس می کرد، ناگهان در میان افکارش به سمت او پرید. چه خوب که چنین حصار بلندی وجود داشت! سپس صدایی را شنید که "سلام هورست، اینجا چه کار می کنی". - لعنتی، نگهبان دو در پایین خیابونش زندگی می کرد، مگه بستنی فروشی کار نمی کرد؟ به هر حال او را اینجا مثل شست زخمی می شناختند. خجالت زده و کمی عصبانی، خود را کنار کشید و با این فکر که به هر حال به دلیل نداشتن استعداد فنی برای چنین کارهایی مناسب نیست، خود را دلداری داد. او باید چیز دیگری می آورد.

از آنجا که همه تظاهرات کمکی نکرد، مدت کوتاهی بعد او به خانه تفنگ برگشت. این بار به عنوان یک کارگر انتخاباتی. نمایندگان دیگر حزب به طرز مشکوکی به مزاحم ناخواسته نگاه کردند. پس از سالها تحقیر، بالاخره خواست او را در حساس ترین مکانش ملاقات کند. قدرت را از آنها بگیرید تا فقط به دنبال منافع خود باشند.

وقتی اعلامیه‌هایی را به عده‌ای فاسق احمق در منطقه عابر پیاده می‌داد که توهین‌هایشان پایدار بود و هر لحظه باید انتظار حمله فیزیکی از سوی آن‌ها را داشت، چیزی نبود. در حالی که آنها برای یک دهه از اقدامی به عمل دیگر دست و پنجه نرم کردند و به ظاهر شکست‌هایی را با متانت تحمل کردند، صاحبان قدرت تنها با اغماض بدخواهانه واکنش نشان دادند.

اما اکنون که بارقه‌ای کوچک از امید در حال چشم‌پوشی بود، و شاید پنج یا شش درصد از مردم به آن‌ها اظهار نظر می‌کردند، که به اندازه‌ی کافی کم بود، آیا منطقی نیست که از قدرت اندکی که ممکن است در اختیارشان باشد به عنوان ابزار استفاده کنیم؟

به همین دلیل او اینجا نشست و حتی منظره جام ها و پرچم های روی دیوارها را تحمل کرد. نماینده دیگر به کتاب بزرگی چسبیده بود که همه رای دهندگان را با ورود به اتاق و ارائه اخطار ثبت نام کرده و علامت آن را علامت زده بود. دیگری مواظب برگه های رای گیری بود که قرار بود توزیع شود، صندوق رای، اتاقک ها. دوستان و همبازی های قدیمی تمام روز وارد شدند، با او سلام کردند: "ای مرد تو هم می دوی!" همسایه ها از حال والدینش پرسیدند. بانوی سالخورده ای که به سختی می توانست او را به خاطر بیاورد، با وحشت او بی شرمانه با "بزرگ شدی" با او صحبت کرد، اما آرزوی همه چیز، بهترین ها را داشت. وقتی چهره عبوس دیگر مقامات انتخاباتی را دید، فکر کرد که می داند در مسیر درستی قرار دارد.

همچنین سیاست بزرگ در نوردراین-وستفالن وجود داشت که در فرآیند تصمیم گیری برای راکتور نقشی داشت. به عنوان یادگاری از دوران فراموش شده خود در SPD، او هنوز عضوی از دوستان طبیعت بود و برای سال ها بدون محدودیت شروع به نوشتن ده ها صفحه مقاله در روزنامه دوستان طبیعت وستفالیایی "فرهنگ و حفاظت از محیط زیست" در مورد سوسیال دموکرات کرد. راکتور مورد علاقه کنفرانس‌های منطقه‌ای SPD با فراخوان‌هایی برای شورش علیه فصل حزب مورد آزار و اذیت قرار گرفت، در حالی که در همان زمان، او به عنوان عضو هیئت تحریریه روزنامه دولتی NRW سبزها، فرصت را برای اشاره به خطر قریب‌الوقوع از دست نداد. راکتور در حال بهره برداری با این حال، بسیاری از دوستداران طبیعت محلی حتی آلودگی لانه نافذ را به اعضای خود منتقل نکردند و سبزها به طرز آماتوری ورود آنها به پارلمان ایالتی را به هم زدند و فقط علاقه چندانی به رآکتوری نداشتند که در آن هر مقاومتی خیلی دیر انجام شود و غوغاها تضمین نشده باشد. قابل انتظار

بنابراین در حالی که ائتلاف مورد انتظار برای قرمز-سبز در کشور او محقق نشد، راکتور مملو از عناصر سوخت رادیواکتیو بود. آزمایش انرژی صفر آغاز شد. اینها به مرحله بحرانی اول رفتند، و سپس آزمایش گرما شروع می شود - اما آن را متوقف کنید! حالا وقت آن رسیده بود که جلسه عمومی طرح کنترل بلایا با انتشار داروخانه های قرص ید که با زوزه آژیرها و تق تق اسکلت های گروه های شهروندان مزین شده بود برگزار شود.

عملیات تست برق منجر به بهره برداری از شبکه با توان 10 درصد شد، با 30، 60، 80 درصد ادامه یافت و سپس اتفاق بی سابقه ای رخ داد. فاجعه بزرگ در چرنوبیل و تنها چند ساعت بعد حادثه در راکتور ما با انتشار متعاقب آن رادیواکتیویته. به دنبال آن تلاش‌هایی برای سرپوش گذاشتن بر اپراتورها و سپس پرورش خشمگینانه مردم انجام شد:

محاصره دروازه های دسترسی اصلی سایت رآکتور با تراکتور و پشتیبان، عقب نشینی استراتژیک پس از دو روز با توجه به قدرت قاطع پلیس، تجمع گسترده در مقابل دروازه اصلی، محاصره مجدد با چادر، عقب نشینی، بزرگ تجمع در مقیاس با 7.000 نفر، پیاده‌روی با تراکتور از طریق منطقه روهر به دوسلدورف تا دوستان راکتور سوسیال دموکرات، برج خنک‌کننده اشغال شده، ساختمان اداری اشغال شده است. اکنون وزارتخانه‌ها و پارلمان‌ها شروع به بحث در مورد مشکلات مالی و مشکلات فنی کردند، راکتور همچنان برای چند روز عملکرد 100 درصدی داشت، آخرین شورش وزرای SPD برای نجات رآکتور خود، آخرین محاصره با تراکتور و سپس پایان نهایی!

او این بار در حالی که در ردیف اول در میان تماشاگران نشسته بود، فکر کرد: "این آخرین بار خواهد بود." چشمانش در چهره منتخبان صف آرایی شده بود. فقط چند مورد جدید بود. جلسه بعد از جلسه همیشه همان آیین است:

به سخنرانی‌ها گوش دهید، دست‌ها را بالا، دست‌ها را پایین بیاورید، دنبال الگوی بعدی از پشته بگردید، وقتی از مدیریت خواسته می‌شود که صحبت کنند عمداً نادیده گرفته می‌شوند، اما همچنان برای حق صحبت کردن مبارزه کنید، برای یک بار هم که شده برای THTR سخنرانی کنید، بروید راه بیهوده به میکروفون، سپس شنیدن تشویق بی‌معنا از چند تماشاچی، روز بعد در روزنامه ایستاده و راکتور به کار خود ادامه می‌دهد، احتمالاً با تعداد وحشتناکی از حوادث قابل گزارش و کار تعمیر مجدد قطع شده است.

سخنان او فقط با بحث در مورد آنچه قابل تحمل است پاسخ داده نشد. به ندرت با خنده های تحقیرآمیز دیگر مقامات منتخب قطع می شد. سپس لورنز به صورت نمایشی با مردی که پشت سرش بود گپ زد. برخی از آنها در حال حاضر به دستشویی رفتند یا آبجوی سریع خوردند و فقط برای رای دادن به پیشنهادات خود برگشتند. متفقین در هیچ کجا دیده نمی شدند. بدتر از آن، برخی از نمایندگان مجلس پس از مدت کوتاهی شروع به فشردن دست او برای سلام و احوالپرسی در ابتدای جلسه کردند، اما بدون اینکه کوچکترین تغییری در رفتار خود ایجاد کنند. او سعی کرد تا جایی که می‌توانست با غوطه‌ور شدن در روزنامه محلی روی صندلی‌اش، که مانند یک سپر محافظ در مقابلش نگه داشته بود، از این نزدیکی دوری کند.

سرانجام. بعد از پنج سال، آن زمان یک بار برای همیشه تمام شد! آخرین بار او دعوت را پذیرفت. برای دوره جدید قانونگذاری، موضوع در دستور کار سوگند مجدد نئونازی ها فراخوان شد. او می‌دانست که حالا قرار است چه اتفاقی بیفتد: کسی که قرار است سوگند یاد کند بلند می‌شود، دیتر که اکنون رئیس این نهاد است، نمایندگان منطقه، به هر حال کارمندان اداری، حضار، حتی روزنامه‌نگار، همه بلند می‌شوند، اما نه خودش او نشسته می ماند در حالی که رئیس همان چیزی را می خواند و نئونازی همان حرف را تکرار می کرد.

چرا اینجا بود؟ آیا او با حسرت با دوره ای از زندگی خود خداحافظی کرد؟ یا این که تمایل او به انجام امور ظاهراً خیریه بود که باعث شده بود هر دعوتی، حتی این دعوت را جدی بگیرد؟ یا این غرور بود، نیاز به شناخت کمی حتی از این افراد در پایان روز؟

همسایه‌اش به‌تازگی کتابی را به‌خاطر «تلاش‌های خستگی‌ناپذیرش برای حذف مدفوع سگ در زمین‌های بازی کودکان» دریافت کرده است. و وقتی دیتر با او تماس گرفت و بسته را با عبارت "یک نماینده شورا و نماینده منطقه بسیار بحث برانگیز، اما با این حال بهترین ها" را از دست داد، برای او واضح بود که دیگر هرگز در این بازی شوم شرکت نخواهد کرد.

II.

در ماه مه 30، دولت ویلی برانت 1974 سال پیش سرنگون شد. هلموت اشمیت صدراعظم جدید فدرال با بیانیه دولت خود در بن، دقیقاً 30 سال پیش، تلاش های ترسو برای انسان سازی و دموکراتیزه کردن این جامعه را به خاک سپرده و خود را کاملاً در خدمت سرمایه قرار داد.

همچنین در این زمان، در چند صد کیلومتری جنوب رود راین، هزاران نفر به طرز عجیبی تحت تأثیر تغییر مدیریت در رأس ایالت قرار نگرفتند، زیرا آنها مشکل بسیار خاصی داشتند. آنها با حدود چهارصد تراکتور علیه نیروگاه هسته ای برنامه ریزی شده در ویل تظاهرات کردند که معیشت آنها را از بین می برد. این حرکت عمدتاً توسط جمعیت روستایی انجام می شد که قبلاً به آنها اعتماد نشده بود. آنها به عنوان انترناسیونالیست های استانی، با مخالفان کارخانه شیمیایی برنامه ریزی شده در مارکولشیم در آن سوی رود راین متحد شدند و گروه های شهروندان بادن-آلزی را تأسیس کردند. آنها محوطه های ساختمانی مربوطه را اشغال کردند و با نافرمانی مدنی طولانی مدت خود از ساخت این تأسیسات جلوگیری کردند. برای اولین بار در تاریخ جمهوری فدرال آلمان، این مبارزه 40 ابتکار شهروندی، قدرت متمرکز ارگان های دولتی را در جای خود قرار داد و توجه زیادی را به خود جلب کرد.

موفقیت نهایی این جنبش نباید این واقعیت را پنهان کند که این انجمن ها در اصل جوامع اضطراری واقعی بودند که برای دفع تهدیدات خاص تأسیس شده بودند. افرادی که در آن زمان نمی‌خواستند به احزاب سیاسی وابسته باشند، اما در عوض به دنبال منافع خود به شیوه‌ای خودسازمان‌دهی شده بودند، به‌عنوان هانس هلموت وستنهاگن، اولین رئیس انجمن فدرال شهروندان، به منکر این سیستم تبدیل شدند. ابتکارات حفاظت از محیط زیست (BBU) آن را در سال 1975 قرار داد. در آن زمان، مجمع اتمی آلمان این تقاضا را برای اظهار نظر در برنامه ریزی فعالیت های آنارشیستی مهمی دید که باید اهریمنی شوند.

در ابتدا، ابتکارات شهروندان فقط از حقوقی استفاده می کرد که به طور رسمی وجود داشت، اما در فرآیند تصویب پروژه های بزرگ مقیاس محدود شد. انکار نهایی این حقوق مشارکت توسط نهادهای دولتی منجر به تجربه ناتوانی در میان منتقدان شد که خیلی زود به خشم و مقاومت تبدیل شد.

در جریان این درگیری ها، بسیاری از فعالان در مورد مشروعیت نظام نمایندگی مجلس تردید داشتند. آنها تمام احترام خود را برای نمایندگانی که به شدت بر سر شهروندان آسیب دیده تصمیم گرفتند، از دست دادند. تجارب فوری در طول مشاجرات منجر به یک فرآیند یادگیری جمعی شد. این تجربیات در مؤسسات آموزشی خودشان مانند مرکز آموزش بزرگسالان Wyhler Wald در محل ساختمان اشغالی موضوع بندی و پردازش شدند. زندگی مشترک در این مکان‌ها و کار سیاسی باعث می‌شود که محیط‌ها و گروه‌های سنی مختلف، یکدیگر را بهتر بشناسند و تفاوت‌های موجود را تحمل کرده و با آن‌ها مقابله کنیم. بسیاری از افراد درگیر در این کمپین متوجه شدند که به عنوان تولیدکننده یا مصرف کننده، در سطح اقتصادی نیز درگیر درگیری بر سر انرژی هسته ای هستند. در نتیجه این خود انعکاس، شرکت های جایگزین، موسسات تحقیقات زیست محیطی، کارگاه های آینده و سیستم های انرژی جایگزین پدید آمدند.

ماهیت غیر حزبی اولیه ابتکارات شهروندان به طور فزاینده ای به یک سیاست آگاهانه برون پارلمانی تبدیل شد که به تجربه نسبت به دستگاه ها و نهادهای قدرت حاکم بی اعتماد بود و به دنبال راه های جدیدی بود. والتر موسمان، فعال و نوازنده اهل بادن آلزاسی، این موضوع را اینگونه بیان می کند: "ابتکارات شهروندان عنصری مستقل در فرهنگ سیاسی ما هستند، و من مایلم آنها را در همه نهادهای تصمیم گیری سیاسی که وجود دارند، بیشتر توسعه دهیم. بدون آنها. در تضاد با همه مقامات متمرکز مانند دولت، احزاب، شرکت ها و هر نام دستگاه ها، نمی توانم جامعه ای آینده را تصور کنم که باید مشکلات فعلی ما را حل کند.

اکثر ابتکارات شهروندان با ساختار سازمانی خود، اهداف خود را برای شکل آینده جامعه پیش بینی می کردند و در ابتدا فعالیت های خود را در انجمن های منطقه ای بر اساس پروژه هماهنگ می کردند. انجمن فدرال ابتکارات شهروندان حفاظت از محیط زیست (BBU) به عنوان بزرگترین سازمان چتر با تقریباً هزار طرح و در مجموع حدود 200.000 عضو در سال 1979 تأسیس شد. ساختار سازمانی غیرمتمرکز خود را تا به امروز حفظ کرده است. این بدان معنی است که هر ابتکار فردی مستقل است و فقط به اصول مشترک عدم تحزب و عدم خشونت متعهد است. وظایف اصلی این انجمن هماهنگی و ایجاد تبادل مستمر اطلاعات است. هدف تسخیر قدرت نبود، بلکه کاهش آن بود. علاوه بر اقدامات خشونت آمیز، کار سازنده برای نظم اجتماعی جدید به عنوان روش تبلیغ شد. یعنی تحقق اشکال بدیل زندگی در اقتصاد، جامعه و سیاست تا - نقل می‌کنم - از هزاران ریشه ابتکارات فردی به تدریج فرش انبوهی از چمن شکل می‌گیرد که جامعه ما (...) را عمیقاً متحول می‌کند. 4.

با این حال، BBU تنها سازمان چتر ابتکارات شهروندان نبود. در جریان مناقشات خشونت آمیز در مکان های مربوطه نیروگاه های هسته ای برنامه ریزی شده، مجموعه ای کامل از انجمن های مربوط به مکان یا منطقه ای با شخصیت های بسیار متفاوت ظاهر شد. احزاب و سازمان‌های مختلف چپ نو با موفقیت بخشی از این ابتکارات مردمی را تحت تأثیر قرار دادند. اینها اغلب به بازیچه و میدان فعالیت احزاب مختلف مارکسیست-لنینیست تبدیل شدند، به طوری که در مناطق مربوطه چندین اتحادیه مختلف دولتی و منطقه ای نه تنها اشکال مختلف مقاومت و کار سیاسی را انجام دادند، بلکه با یکدیگر رقابت کردند.

گروه های موسوم به K با تمام قوا تلاش کردند تا با اعمال اشکال خشونت آمیز-نظامی مبارزه و انتقاد اغراق آمیز، شفاهی و رادیکال از سرمایه داری، مدل اقتدارگرایانه انقلاب خود را بر ابتکارات شهروندان تحمیل کنند. در مقابل، ابتکارات شهروندان محلی در مکان‌ها اهمیت زیادی به این واقعیت می‌دادند که روش‌های مبارزه غیرخشونت‌آمیز، استراتژی‌ها و تصویر بیرونی آن‌ها برای اکثریت مردم قابل درک بود و بر اساس تجربیات خودشان و مورد توافق دوجانبه بود. اهداف

به ویژه، کمونیست هامبورگ (KB) 6 از ابتکارات شهروندان در حال ظهور به عنوان توده ای برای جذب نیرو استفاده کرد و سازمان های کادر خود را از کنفرانس های منطقه ای جنبش ضد هسته ای تأسیس کرد. این اتحاد مائوئیست ترکیب مجامع نمایندگان را با روش های مشکوک دستکاری کرد تا در خدمت اهداف سیاسی خود باشد. هولگر استروم در کلاسیک خود "فریدلیچ در فاجعه مرگ" 7 نشان داده است که این سازمان فقط وجود گروه هایی را با طرح های بی شمار صندوق نامه جعل کرده است تا به طور ناجوانمردانه موقعیت قدرت خود را با این دستورات گسترش دهد. مطمئناً تصادفی نیست که پس از فروپاشی این اتحاد مارکسیست-لنینیستی، بسیاری از اعضای سابق آن به سمت های رهبری سبزها و بعداً PDS به سمت های وزارتی رفتند، زیرا آنها قبلاً روش های تصاحب قدرت را در این کشور آزموده بودند. جنبش ابتکار شهروندان داشت.

سابقه بیش از سی ساله جنبش ابتکار شهروندان به ما نشان می دهد که جنبش نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد، موفقیت های جزئی و شکست های موقتی یکدیگر را دنبال می کنند، مراحل فرسودگی، استعفا و جهت گیری مجدد وجود دارد. توسعه به صورت خطی صورت نمی گیرد، بلکه در یک فراز و نشیب دائمی است.

برخلاف دوران شوراها پس از جنگ جهانی اول، که در آن تلاش‌ها برای تغییر شکل هر چه بیشتر حوزه‌های قدرت سیاسی در یک حوزه خاص به صورت یک‌باره انجام شد، امروزه طیف گسترده‌ای از ابتکارات شهروندان به عنوان یک طرح واحد عمل می‌کنند. حرکت نقطه ای در یک دموکراسی پارلمانی کم و بیش مشخص. هدف اعلام شده جنبش‌های اجتماعی حذف نارضایتی‌های خاص و تغییر روابط قدرتی است که به آنها منجر شده است. آنها نه تنها می خواهند یک سازمان لابی جدید ایجاد کنند، بلکه می خواهند صلاحیت و نفوذ سیاسی را با ایجاد و شبکه سازی گروه های مردمی مستقل بازیابی کنند.

مشکلی که اغلب در اینجا ظاهر می شود این است که دو تا سه سال پس از شروع جنبش، بسیاری از فعالان این احساس را دارند که ناموفق بوده اند و ناامید و فرسوده بازنشسته شده اند. این پدیده توسط بیل مویر، مربی و توسعه‌دهنده استراتژی جنبش‌های اجتماعی و همکار سابق مارتین لوتر کینگ مورد بررسی قرار گرفته است. "برنامه اقدام جنبش" 8 که توسط وی تهیه شده است در شماره های متعددی در مجله "Graswurzelrevolution" 9 مورد بحث قرار گرفته است. او با این روش می‌خواهد فعالان گروه‌های شهروندی را به تفکر استراتژیک بلندمدت برانگیزد و مهم‌تر از همه آنها را تشویق کند تا موفقیت‌های خود را که ناگزیر به دست خواهند آورد، بشناسند و بر آن‌ها بسازند. مویر نقش های مختلفی را به دست اندرکاران نسبت می دهد. آنها شهروندان، اصلاح طلبان، شورشیان و فعالان تغییرات اجتماعی هستند. بر اساس «برنامه اقدام جنبش»، جنبش‌های اجتماعی موفق هشت مرحله را طی می‌کنند که در این مرحله وظایف ابتکارات متفاوت است و رفتار مردم و صاحبان قدرت نیز ویژگی‌های بسیار خاصی را نشان می‌دهد.

فعالان این اختیار را دارند که هر زیر حوزه و هر هدف فرعی جنبش را بررسی کنند: چه موفقیت هایی قبلاً به دست آمده است، چه استراتژی ها، تاکتیک ها و برنامه های مؤثری باید توسعه یابد، چه اهداف کوتاه مدت یا بلندمدتی باید باشد. چگونه نقش‌های مختلف فعالان، اصلاح‌طلبان و شهروندان را می‌توان به بهترین شکل تکمیل کرد و از چه خطراتی باید اجتناب کرد.

در مرحله اول حرکت، مشکل یا بی عدالتی خاصی وجود دارد که جامعه متوجه آن نمی شود. در مرحله دوم، از امکانات نفوذ برای اثبات شکست سیستم استفاده می شود. در مرحله سوم شرایط رسیدن، حرکت در حال حاضر به وضوح قابل مشاهده است، اما هنوز نسبتاً کوچک است. پس از یک "رویداد محرک" حرکت شروع می شود، مرحله چهارم. گروه‌ها و فعالیت‌های جدید متعددی در این ازدواج جنبش به وجود می‌آیند. این معمولاً با مرحله پنجم دنبال می شود: احساس شکست در فعال. در مرحله کوتاه راه اندازی، آنها معتقد بودند که می توانند حاکمان را در رویارویی مستقیم متوقف کنند، اما این معمولاً موفق نمی شود.

به اندازه کافی جالب توجه است که این مرحله از توسعه عمدتاً به موازات مرحله ششم، یعنی برنده شدن اکثریت جمعیت، انجام می شود. بنابراین جنبش اگر تسلیم نشود و هوشمندانه از یک رویداد محرک دیگر استفاده کند و جنبش توده‌ای دیگری را به راه بیندازد، شانس خوبی برای رسیدن به مرحله هفتم یعنی موفقیت دارد. در مرحله هشتم و پایانی حرکت با اهداف جدید، اقدامات مبتنی بر تجربیات و موفقیت های جنبش قدیمی است.

نقشه، که در این مرحله تنها به طور خلاصه بیان شده است، نباید به عنوان یک دستورالعمل طرحواره اشتباه درک شود، زیرا جنبش های اجتماعی پویایی های خاص خود را دارند. مویر می نویسد: "هدف از برنامه اقدام این است که به فعالان امید و انرژی برای افزایش اثربخشی جنبش های اجتماعی و مقابله با دلسردی که اغلب منجر به فرسودگی فردی، ترک تحصیل و افول جنبش های اجتماعی می شود، بدهد." از آنجایی که این استراتژی، برخلاف انتشار سطحی موفقیت‌های کوتاه‌مدت، تلاش می‌کند به تضمین دستاوردهای بلندمدت جنبش‌های اجتماعی کمک کند، نشان‌دهنده کمک مهمی به تثبیت ابتکارات مردمی سازمان‌یافته شوراگونه است.

اگر دقیق‌تر نگاه کنید، نه تنها از زمان ویل، گروه‌های شهروندان غیرحزبی در آلمان وجود داشته‌اند. در اوایل دهه 50، گوستاو هاینمان، مخالف آدناور - که ما در حال حاضر در "مرکز آموزشی گوستاو هاینمان" هستیم - جنبش تک نقطه ای "جامعه اضطراری برای صلح در اروپا" را علیه تسلیح مجدد آلمان پایه گذاری کرد. "جنبش مبارزه با مرگ اتمی" و جنبش خلع سلاح را به دنبال داشت.

مشخصه خصلت منطبق بر سیستم این اولین ابتکارات شهروندان خارج از پارلمان این است که احزاب خودشان از درون صفوف آنها تأسیس شدند. در دهه 50 «حزب مردم آلمان» (GVP) و در دهه 60 «اتحادیه صلح آلمان» (DFU) بود. این احزاب کوچک یا پس از مدت کوتاهی در حزب بزرگ SPD ادغام شدند یا به سرعت در بی اهمیتی فرو رفتند.

با تأسیس سبزها که عمدتاً خارج از ابتکارات شهروندان بود، ده‌ها هزار فعال در چندین موج با اشکال اصلی عمل و محتوای خود خداحافظی کردند. هزاران سیاستمدار محلی جایگزین سبز به طرز دردناکی ناتوانی افسرده کننده خود را در رابطه با شرایط حاکم احساس کرده اند. این معمولاً منجر به تجربیات بسیار تضعیف کننده ای می شود که در ابتدا توضیح دادم. با روند پارلمانی شدن، به ویژه در دهه 11، پتانسیل سرکش برای اعتراض از بین رفت، زیرا بسیاری از فعالان به طور فزاینده ای انرژی خود را در دستگاه های یکپارچه حزب هدر دادند. در آنجا روحیه اپوزیسیون پر جنب و جوش کم کم تحت تأثیر قرار گرفت تا اینکه تنها چیزی که باقی ماند استعفا و تعدیل بود.

دلایل گرایش مداوم به سازمان‌های حزبی سنتی از جمله این است که در آلمان هیچ سنت سیاسی آزادی‌خواه مستقلی در آگاهی بسیاری از مردم وجود ندارد که تجربیات مبارزات گذشته و بنیادهای مشکل‌ساز حزب را در سطح وسیعی منتقل کند. . به همین دلیل است که هر نسل از فعالان سیاسی مردمی باید بارها و بارها تجربیات بنیادی جدیدی بسازند و بارها و بارها تلاش کنند تا با رشته‌های شکسته و مدفون شده بحث ارتباط برقرار کنند.

بنابراین، در آینده مهم خواهد بود که مواضعی را که در پروژه‌ها، نهادها و رسانه‌های خود ایجاد شده‌اند، به گونه‌ای تثبیت کنیم که در سرخوشی بزرگ بعدی برای یک حزب جدید گم نشوند. در حال حاضر بار دیگر این خطر وجود دارد که بخشی از نسل بعدی فعالان در جهت حزب چپ جدید 12، تریبون ها و شبکه های اجتماعی منتقد جهانی شدن را ترک کنند.

این روند از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا فراخوان این حزب در ابتدا به‌ویژه از سوی سطوح متوسط ​​و پایین‌تر کارمندان DGB مطرح شد. SPD در واقع به عنوان یک متحد حزبی-سیاسی از دست رفته است و با برپایی مجدد برنامه ریزی شده، ناراضی ها فقط می خواهند SPD قدیمی خود را بازگردانند. آنها خود را از مفاهیم سیاسی مبتنی بر مشارکت اجتماعی جدا نکردند و ایدئولوژی نئولیبرال را به طور رادیکال زیر سوال نبردند.

طرح توقف بریدگی اجتماعی با یک حزب چپ نمی تواند کارساز باشد. دو سال دیگر، سیستم های تامین اجتماعی حتی قبل از انتخابات سراسری ویران خواهد شد. آن وقت هیچ حزب چپی هم نمی تواند کمک کند. با تأسیس جدید حزب، افراد آسیب دیده استفاده از سلاح های سنتی مانند ضربات و اقدامات مستقیم را به پس زمینه انداختند.

سیر تعدیل اتحادیه‌های DGB13 نه تنها منجر به رها شدن کامل مواضع خود در چند دهه اخیر شده است، بلکه خود این اتحادیه با مشارکت در تدوین قوانین هارتز و تقریباً تصویب به اتفاق آرا از نمایندگان مجلس اتحادیه، در دستور کار 2010 است مسئول مستقیم این سرقت اجتماعی است.

پس از اینکه DGB روز فعالیت شرکت اروپایی در 2 آوریل 2004 را تحریم کرد و از تظاهرات بزرگ در 3 آوریل تنها برای ابراز وجود خود استفاده کرد، طرح های بیکاری، گروه های ضد هارتز و انجمن های اجتماعی باید بیشتر کار کنند. استقلال در مقابل DGB به منظور از دست دادن منافع مختلف آنها.

همکاری با اتحادیه کارگری حاشیه‌ای که در DGB باقی مانده است، مطمئناً منطقی است. با این حال، در سال گذشته، افراد بیشتری به دنبال مدل‌های جایگزین اتحادیه‌های کارگری مردمی بوده‌اند، زیرا این مدل‌ها قبلاً در مقیاس وسیع در فرانسه و ایتالیا با موفقیت انجام می‌شوند. در این زمینه بسیار خوشحال کننده است که گروه ها و سندیکاهای محلی اتحادیه کارگران آزاد آنارکو سندیکالیست (FAU) 14 به طور فزاینده ای در حال توسعه یک رویه سیاسی واجد شرایط هستند و مطمئناً در آینده موفقیت هایی خواهند داشت.

در شرایط کنونی دیگر منطقی نیست که از انرژی خود برای احتمالات مشکوک تأثیرگذاری بر سازمان های بزرگ استفاده کنیم، اما نباید فراموش کرد که در حال حاضر گروه ها و انجمن های زیادی هستند که با استفاده آگاهانه از ابزارهای سیاسی مناسب و تشکیلاتی به اهداف آزادیخواهانه خود می رسند. فرم ها پیش بینی می کنند. بنابراین باید این پیوندها تقویت شود: ما با «از بالا به پایین» حاکمان با «از پایین به بالا» خود مخالفیم!

گل هورست

 

ملاحظات:

1 اطلاعات بیشتر در مورد راکتور دمای بالا توریم (THTR)، خط HTR در سراسر جهان و مقاومت در برابر آن در "THTR-Rundbrief" موجود است.

2 Hans-Helmuth Wüstenhagen: "تجارب در ابتکارات شهروندان برای حفاظت از محیط زیست" در "Blätter für deutsche und Internationale Politik" شماره 10، 1975، ص 1107

3 به نقل از: "تحریک سیاسی ابتکارات شهروندان" توسط رولاند راث در "پیوندها. Sozialistische Zeitung" شماره 122 (مه 1980) ص 28

4 اطلاعات بیشتر در مورد BBU در وب سایت زیر موجود است: www.bbu-online.de

5 مقاله راهنمای "انجمن فدرال ابتکارات شهروندان حفاظت از محیط زیست e.V." (BBU)، 1977

6 در مقاله "بازدید" در مجله "Graswurzelrevolution" شماره 282 (2003) در بررسی کتاب "داستان هایی از خوک ترافل. سیاست و سازمان اتحادیه کمونیست" نوشته مایکل استفن، KB را به تفصیل مورد بحث قرار دادم. . این را می توان در زیر یافت: www.grassroots.net

این نشانه امیدوار کننده ای است که روزنامه KB «Arbeiterkampf» (AK) که بعدها پس از انحلال KB به «تحلیل و نقد» تغییر نام داد، محتوای خود را به حدی تغییر داده است که امروزه گرایش های آزادی خواهانه غالب شده است. اطلاعات بیشتر: www.akweb.de. «دیدار» نیز عنوان کتابی است که در سال 1925 توسط اسکار ماریا گراف منتشر شد.

7 Holger Strom: "Peaceful in the catastrofe"، 1981، صفحه 1212 به بعد

8 بیل مویر "برنامه اقدام برای جنبش های اجتماعی. چارچوبی استراتژیک برای جنبش های اجتماعی موفق." Verlag Weber، Zucht & Co، 61 صفحه، 5 یورو به اضافه حمل و نقل. موجود از: Verlag Weber, Zucht & Co., Steinbruchweg 14a, 34123 Kassel

9 "انقلاب مردمی. برای یک جامعه غیرخشونت آمیز و سلطه گر" به صورت ماهانه با 291 شماره تا کنون در سی و دومین سال منتشر می شود و می توان به آدرس زیر دسترسی داشت: www.grassroots.net

این روزنامه در شماره 131 (بهمن 1989)، شماره 160 (آبان 1991)، شماره 198 (اردیبهشت 1995) از «برنامه اقدام حرکت» (مپ) خبر داده است.

10 به نظر می رسد تقویت و تثبیت ابتکارات شهروندان به عنوان یک هدف میانی مهم، برای یک دیدگاه سیاسی پیشگام به اندازه کافی قابل توجه نیست. شما ممکن است منتظر یک طرح استراتژیک بزرگ برای اینکه سیاست سوسیالیستی لیبرتارین آینده چگونه باید باشد، باشید. در تاریخ اخیر چپ، هیچ گاه سخنان بزرگ درباره آنچه باید بیفتد کم نبوده است. دفتر خاطرات مقامات «جنبش» پر از کنفرانس‌ها و روزنامه‌های مربوطه مملو از پیشنهادهای ارزان قیمت است: می‌توانست، می‌توانست، باید مطلقاً تأسیس، هماهنگ، رسیدگی، آغاز، سازماندهی، موافقت یا متحد کردن این و آن را انجام داد.

حتی مبنایی که قرار است این کار بر اساس آن انجام شود، با وجود شرایط شروع خوب، در حال حاضر بسیار ضعیف است. توجه گاه عظیم رسانه ها در جلسات احزاب ضد جهانی شدن چندان تغییر نمی کند. کجا هستند افرادی که واقعاً کار اساسی مؤثر و شایسته انجام می دهند، اطلاعات مهمی را در مورد یک موضوع خاص به همه خانواده های یک منطقه ارائه می دهند و همچنین به همه گروه های اجتماعی ممکن با نگرانی های خود می پردازند؟ تعداد بسیار کمی هستند که این کار را انجام می دهند. این پیش نیاز ضروری برای هر گونه توسعه بیشتر است.

اعلامیه ها و پوسترهای بسیاری از گروه های چپ معمولاً فقط در یک صحنه خاص پخش می شوند. اعضای آن با یک همستر روی چرخ در حال اجرا قابل مقایسه هستند. آنها به نوعی حرکت می کنند، اما واقعاً به جایی نمی رسند. و تا زمانی که چنین است، پیش نویس های استراتژیک کامل باید با دوز سالمی از شک و تردید مواجه شوند.

11 هورست بلوم: "بایکوت انتخابات - آخرین کلمه در حکمت؟" در فصلنامه "Schwarzer Faden" شماره 0 (1980) و Horst Blume: "Organizing the radical break with the Greens" در "Schwarzer Faden" شماره 20 (1/1986)، آدرس: www.trotzdem-verlag.de

12 هورست بلوم: "هر کسی که نمی داند در مرحله بعد باید چه کار کند، یک گروه کاری برای یک حزب چپ جدید تاسیس می کند!" در «انقلاب مردمی» شماره 289 (اردیبهشت 2004)

13 Horst Blume: "DGB می خواهد به شکل گیری سرقت اجتماعی کمک کند" در "Graswurzelrevolution" شماره 283 (نوامبر 2003)

14 "اتحادیه کارگران آزاد" (FAU) در حدود 32 شهر آلمان گروه های محلی یا سندیکایی دارد و به مدت 27 سال روزنامه "دایرکت اکشن" را منتشر می کند که هر دو ماه یکبار منتشر می شود. تماس: www.fau.org

کتاب پیشنهادی: Clayborne Carson

زمان مبارزه

بالای صفحهتا بالای صفحه - www.reaktorpleite.de -

کمیته هماهنگی بدون خشونت دانشجویی (SNCC) و بیداری مقاومت آفریقایی-آمریکایی در دهه XNUMX

با پسگفتار هاینریش دبلیو. گروس
از آمریکایی توسط لو مارین

638 صفحه، 28,80 یورو
شابک 3-9806353-6-8

Verlag Graswurzelrevolution، خیابان Birkenhecker 11، 53947 Nettersheim، www.grassroots.net

Das کمیته هماهنگی خشونت آمیز دانشجویی (SNCC) یکی از مهم ترین سازمان های جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان در ایالات متحده است. مبارزات و اقدامات مستقیم توده ای غیرخشونت آمیز او در دهه XNUMX مبارزات سیاه پوستان آمریکا را علیه تبعیض نژادی تشدید و ترویج کرد.

کلیبورن کارسون کل تاریخ توسعه SNCC را برای اولین بار شرح می دهد: موفقیت های سال های اولیه، زمانی که حامیان SNCC اعتقاد به قدرت کنش مستقیم غیرخشونت آمیز و رویکرد انقلابی مردمی به سازمان های مذهبی یا مذهبی داشتند. دلایل اخلاقی این سازمان با «تحصن‌ها»، «سوارهای آزادی» و کمپین‌هایی برای ورود به فهرست انتخاباتی به سیستم تفکیک در ایالت‌های جنوبی حمله کرد. در این دوره، SNCC به طور سازنده نقش مسلط مارتین لوتر کینگ در جنبش حقوق مدنی را زیر سوال برد.

در طول دهه XNUMX، این جریان های غیرخشونت آمیز - برخی از آنها توسط ایده های غیر خشونت آمیز آزادی خواهانه شکل گرفته بودند - عقب رانده شدند. SNCC در نهایت تحت سلطه حامیان ناسیونالیسم سیاهپوستان مبارز و جدایی طلب قرار گرفت. برخلاف سایر نویسندگانی که کتاب‌هایشان در مورد تاریخ مقاومت سیاه‌پوستان به ترجمه آلمانی منتشر شده است، کارسون این توسعه SNCC را به‌عنوان یک فرآیند ساده رادیکال‌سازی به تصویر نمی‌کشد، بلکه بیشتر به‌عنوان فروپاشی یک سازمان قوی و تأثیرگذار سابق است.

زمان مبارزه اما فقط داستان سازمانی از جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان نیست که تاکنون در ادبیات آلمانی زبان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. همچنین درسی از موفقیت ها و انحرافات جنبش های اجتماعی است.

کارسون خود یکی از اعضای SNCC بود و امروز نیز عضویت دارد استاد تاریخ در دانشگاه استنفورد و مدیر مارتین لوتر کینگ جونیور، پروژه مقالات. او برای کتابش جایزه ای از سازمان مورخان آمریکایی دریافت کرد.

***


بالای صفحهفلش رو به بالا - تا بالای صفحه

***

درخواست کمک های مالی

- THTR-Rundbrief توسط 'BI Umwelt Hamm e منتشر شده است. V. صادر و از طریق کمک های مالی تامین می شود.

- THTR-Rundbrief در همین حال تبدیل به یک رسانه اطلاعاتی بسیار مورد توجه شده است. با این حال، به دلیل گسترش وب سایت و چاپ برگه های اطلاعات اضافی، هزینه های مستمری وجود دارد.

- THTR-Rundbrief به تفصیل تحقیق و گزارش می کند. برای اینکه بتوانیم این کار را انجام دهیم، به کمک های مالی وابسته هستیم. ما از هر اهدایی خوشحالیم!

کمک های مالی حساب:

حفاظت از محیط زیست BI Hamm
هدف: دایره THTR
IBAN: DE31 4105 0095 0000 0394 79
BIC: WELADED1HAM

***


بالای صفحهفلش رو به بالا - تا بالای صفحه

***